کتاب اوضاع خیلی خراب است-قسمت اول
یادم نیست چطور شد که کتاب اوضاع خیلی خراب است مارک منسن رو خریدم ولی یادمه زمانی که داشتم این کتاب رو برای اولین بار میخوندم از آخرین شغلم در آن زمان استعفا داده بودم و پس از سپری کردن چندین هفته فیزیوتراپی و استراحت همزمان برای بهتر شدن وضعیت دیسک گردنم، داشتم روی وبسایت راهنمای گردشگری ارسیار (پروژه شخصی خودم) کار میکردم و در مجموع میشه گفت آدم بی دغدغهای بودم. البته الان روی اون دوران اسم دوران بی دغدغه رو میگذارم؛ چون قبلش درگیر مشکلات مرتبط با سلامتی عزیزی بودم و بعدش هم درگیر مشکلات مرتبط با سلامتی عزیز دیگری شدم. بنابراین میشه گفت یک دوره تقریباً کوتاهی رو بین دو تا توفان در آرامش داشتم سپری می کردم و اتفاقا چون در آرامش بودم وقتی این کتاب به دستم رسید برای من نکته جالبی داشت.
کتاب اوضاع خیلی خراب است درباره چی صحبت میکنه؟
وقتی توی مقدمه و بخش اول کتاب با داستان پیلکی مواجه شدم و با این پاراگراف که میگفت “آن روزها اوضاع خیلی بدتر بوده ولی پیلکی کجا و من بی عرضه کجا؟ من توی زندگیم چه غلطی کردم؟” گفتم این کتابیه که باید امروز و الان بخونمش.
مارک منسن از قهرمانان صحبت میکنه. از آدم هایی که تو شرایطی که همه چیز خیلی به فنا رفته به ما احتمال وجود جهانی بهتر را نشان میدهند. نه آن جهان بهتری که میخواهیم وجود داشته باشه بلکه آن جهان بهتری که اصلاً نمیدونستیم ممکنه وجود داشته باشه. قهرمان ها کسانی هستند که به بقیه امید میدن، ایده ای بزرگ مطرح میکنن و روی اون ایستادگی میکنن و به دستش میارن. منسن میگه ما بیش از همیشه نیازمند قهرمان هستیم. نه به خاطر اینکه مشکلات زیادی داریم، به خاطر این که اون “چرا”یی که محرک نسلهای قبلی بود رو از یاد بردیم.
برای کسی که توی سن ۳۳ سالگی فکر میکنه به قدر کافی برای تبدیل شدن به یک نسخه بهتر از خودش تلاش کرده و یه جورایی دنبال چیزهای جدیدی توی زندگی میگرده، به نظر من این کتاب گزینه خوبیه برای حتی چندبار خوندن.
با توجه به چیزهایی که مارکمنسن در ادامه کتاب مطرح کرده به نظرم تلقی اون از امید صرفاً محدود به چیزی که ما در فرهنگ فارسی از امید سراغ داریم نمیشه. به نظر میرسه اون کلمه ای را به کار می بره که می خواد به اون چیزی که ما بهش “معنا” میگیم هم اشاره بکنه. این رو وقتی فهمیدم که در ادامه کتاب، مارک منسن اشاره میکنه به روایت هایی که ما درست میکنیم تا توهمی از مهم بودن خودمان رو در خودمان ایجاد کنیم و به بقیه هم منتقل کنیم.
این واقعیت زندگی ماست: وقتی صبح از خواب بیدار میشیم و برای خودمون دلایلی مطرح میکنیم که چرا فلان کار و فلان برنامه رو میخوایم انجام بدیم، در واقع داریم یک روایت و داستانی رو توی ذهنمون می سازیم تا برای بیدار شدن، ادامه حیات و همه اتفاقاتی که در ادامه قراره برامون بیفته معنایی خلق کنیم. چون واقعیت اینه که برای خوشحال شدن، ما به امید نیاز داریم. امید به معنای ترکیبی از امیدواری و معنا. چرا که نیاز داریم باور کنیم زندگی ما معنا داره؛ وگرنه ناامیدی ما رو به سمت یک پوچگرایی افسرده کننده میبره.
چرا با اینکه میدونیم کار درست چیه، انجامش نمیدیم؟
میدونیم ورزش کردن ضروریه اما انجامش نمیدیم. دکترهایی هستن که در مورد مضرات سیگار مقالات علمی تو مجلات تراز اول چاپ کردن و هنوز خودشون سیگار میکشن. دانش اموزا میدونن که درس نخوندن عواقب بدی داره اما همچنان سستی میکنن. چرا؟
به نظرتون با دادن اطلاعات بیشتر به آدمها کمک میکنیم اونها تصمیمات بهتری بگیرن؟ بیرحمانه است اگر بگیم “نه”. بیرحمانه است اما واقعیت داره. اغلب ما کارهای خوب و مفید رو انجام نمیدیم نه به خاطر اینکه در مورد اثر و عواقبش اطلاعات کافی نداریم بلکه به این دلیل که “حسش نیست”. خیلی ساده و خودمونی . همه مون درک میکنیم حسش نیست یعنی چی. اونچه که نمیدونیم و سالهاست برعکسش رو بهمون یاد دادن اینه که آدم باید بر اساس عقلش تصمیم بگیره و عمل بکنه. در حالی که ما اغلب تصمیمات رو به قول خودمون با دلمون میگیریم. مثال معروف فیل و فیل سواره. این فیله که تصمیم میگیره کجا برن نه فیل سوار. مارک منسن تو فصل دوم کتاب اوضاع خیلی خراب است با عنوان “خویشتن داری خیال خام است” میگه: درک منطقی تان از اینکه باید رفتارتان را تغییر دهید، سبب نمیشه این کار رو بکنید. باید حسش اش باشه. اما واقعا چرا؟
این حس باید از کجا بیاد؟ کی مسئولشه؟ مارک با معرفی دو وجهه از ما یعنی ذهن عقلانی و ذهن عاطفی به این سوالات جواب داده. در قسمت بعدی سعی میکنم اونچه رو که بعد از مطالعه ادامه کتاب اوضاع خیلی خراب است یاد گرفتم براتون بنویسم.
ترجمه کتاب همه چیز خراب است
کتاب همه چیز خراب است به همت نشر میلکان منتشر شده و ترجمه توسط خانم سمانه پرهیزکاری انجام شده که در چند مورد ترجمهی دیگر هم با نشر میلکان همکاری کردهاند. سایت متمم درباره این کتاب نوشته: با توجه به اینکه متمم، متن فارسی را با نسخهی اصلی تطبیق داده، باید تأکید کنیم که ترجمه، روان و وفادار است و چالشهای این کتاب خاص (واژههای ویژه و حساسیتبرانگیز کتاب) را هم به زیبایی با انتخاب واژهها و تعبیرهای مناسب، مدیریت کرده است.
وب سایت متمم نقدی درباره کتاب اوضاع خیلی خراب است منتشر کرده که میتونید اینجا بخونیدش.